کودک بیش فعال ADHD

درمان یکپارچگی حسی بر کودکان بیش فعال

مقدمه:

اختلال نقص توجه و بیش فعالی (Attention Deficit Hyper activity Disorder :ADHD)  

با بیش فعالی ADHD بی توجهی، و تکانشگری نامتناسب رشدی مشخص میشود که می- تواند باعث درجات متفاوتی از مشکل در عملکردهای روزانه شود .

میزان شیوع اختلال نقص توجه و بیشفعالی بین 3 تا 6 درصد در کودکان دبستانی است. بیش فعالی ADHD میتواند یک عامل خطرناک مهم برای عملکردهای تحصیلی، تطابق روانی، و بیماریهای روانی در آینده باشد.

نیمی از کودکانی که تشخیص بیش فعالی ADHD دریافت میکنند. مشخصه های سایر اختلالات روانی/ رفتاری را نیز دار هستند.

اختلال پردازش حسی

پردازش حسی( Processing Sensory) به دریافت، تعدیل سازی (یا تنظیم سازی)، یکپارچگی و سازماندهی محرک حسی گفته میشود که دربرگیرندهی پاسخهای رفتاری به محرک حسی است.

اختلال پردازش حسی بصورت مشکلاتی در تنظیم و سازماندهی نوع و شدت پاسخها به درونداد حسی برای تطابق با نیازهای محیطی تعریف میشود.

اختلال تعدیل سازی حسی (Sensory Modulation Disorder: SMD )

 اختلالی است که در آن، افراد بصورت معمول پاسخهای اغراق شده (اجتناب و تدافع) یا پاسخهای نا مناسب به درون داد حسی میدهند.اختلال تعدیل سازی حسی اختلال عمومی است که تعدیل سازی در سیستم حسی شامل سیستم تعادل، شنیداری، بویایی، لمسی، را متاثر میکند. توانایی تعدیلسازی درون دادهای حسی برای توسعه کیفیت زندگی کودک، کارایی تعامل با محیط فیزیکی و انسانی اش و عملکرد مطلوب و مشارکت در چالش های زندگی روزمره اهمیت دارد.

منگیوت، میلر، مکلنتوش، مک گراس، سیمونو همکاران گزارش کردند که کودکان ADHD در مقایسه با کودکان طبیعی ناهنجاری های بیشتری را در تنظیم سازی حسی، هم در ارزیابیهای فیزیولوژیکال و هم گزارش والدین نشان میدهند.

از دیدگاه پردازش حسی، کودکان ADHD ممکن است اطلاعات حسی را بصورت مناسب دریافت و پردازش نکنند. در نتیجه در ایجاد پاسخهای مناسب در خانه و جامعه مشکل داشته باشند. نیو در سال 1997 بیان کرد که فعالیت بیشتر، توانایی تطابق پذیری کمتر و آستانه پایینتر برای محرکات حسی در دوران نوزادی با میزان بالاتر تشخیص ADHD در مراحل بعدی زندگی مرتبط است شواهد تجربی و فرضیات، اهمیت ارزیابی بد عملکرد های حسی را در بین کودکان ADHD برجسته میکنند.

در ابتدا توصیفات ADHD وSMD شامل ناتوانی در تنظیم سیستماتیک پاسخهای عاطفی، خلقی و فیزیولوژیکال است که میتواند بر تنظیمسازی عاطفی اثر داشته باشد هم ADHD و هم SMD شامل رفتارهای بیشفعالی و تکانشگری هستند.

پردازش حسی

دوم آنکه درصد بالایی از کودکان ADHD اختلالات پردازش حسی دارند گزارش شده است. کودکان ADHD بیش از اندازه نسبت به محرکهای حسی حساس هستند و در نوزادی با تغییر محیط براحتی ناراحت میشوند بعلاوه کودکان ADHD در پاسخهای تعدیل سازی حسی، شواهد رفتاری مشکلدار نشان میدهند و مشخصا بیش پاسخدهی بیشتری نسبت به کودکان عادی دارند مطالعه دیگری روی کودکان مبتلا به ADHD و خواهران/برادران عادی آنها نشان داد که دختران مبتلا نسبت به پسران مبتلا علایم تدافع لمسی نشان میدهند، درحالیکه پسران مبتلا با همتایان عادی تفاوتی در پردازش لمسی نشان نمیداند مطالعه دیگری نشان داده است که کودکان ADHD نسبت به کودکان عادی کم پاسخدهی در سیستم شنوایی نشان میدهند  مطالعه یاچمن نشان داد که کودکانADHD از نظر پاسخدهی به محرک حسی تفاوت معناداری با کودکان سالم دارند.

پردازش حسی در برابر مطالبات محیطی

این تفاوت در 6 فاکتور از 9 فاکتور پرسشنامه وضعیت حسی مشهود است و پاسخهای عاطفی، رفتاری و تعدیل و پردازش حسی آنها بر اساس 11 بخش از 14 بخش پرسشنامه وضعیت حسی متفاوت از کودکان سالم است.بر اساس نتایج مطالعه انجام شده کودکانADHD به احتمال زیاد نقایصی در توانایی پردازش حسی در زمینههای مختلف خواهند داشت.

 شواهد و مطالعات کمی به بررسی ارتباط بین مشکلات رفتاری کودکان ADHD وضعیت پردازش حسی در سیستمهای حسی آنها پرداخته است. پردازش حسی موفق منجر به رفتارهای تطابق یافته در برابر مطالبات محیطی میشود . کودکان ADHD در تولید رفتارهای متناسب با محیط شکست میخورند.

هدف این پژوهش بررسی تفاوتهای عملکرد پردازش حسیو بررسی ارتباط آن با شاخصههای رفتاری در بین کودکان با اختلال نقص توجه و بیش فعالی و همتایان عادی آنها بود. در بررسی علایم رفتاری این کودکان عامل پردازش حسی میتواند عاملی مهم و تاثیر گزار باشد.

روش بررسی

در این مطالعه که از نوع توصیفی تحلیل است ، شرکت کننده هایی مشتمل بر 24 کودک 7 تا 10 ساله مبتلا به ADHD (10 دختر و 14 پسر) که اولین بار مراجعه به درمانگاهها و مطب های روانپزشکی کودک را داشتند و 24 کودک طبیعی همسان شده (از لحاظ جنسیت و سن) با گروه ADHD) 10 دختر و 14 پسر) شرکت داشتند.

نمونه گیری گروه ADHD به شیوه نمونه گیری در دسترس از درمانگاههای بیمارستانهای دولتی و مطبهای خصوصی انجام گرفت.تشخیص اختلال نقص توجه و بیشفعالی توسط روانپزشک فوق تخصص کودکان و نوجوانان بر اساس) (Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders: DSM-IV TR صورت گرفت.

درنهایت از بین 50 کودک که اولین بار مراجعه به روانپزشک را داشتند، تعداد 24 کودک که واجد شرایط ورود به مطالعه بودند، در گروه کودکان      ADHD قرار گرفتند. لازم به ذکر است که اختلال کودکان از نوع ADHD ترکیبی (بیتوجهی و تکانشگری /بیش- فعالی توام) بود و از هیچگونه درمان دارویی و روانشناختی استفاده نمیکردند.

نمونه گیری

نمونه گیری کودکان گروه مقایسه بصورت نمونه گیری در دسترس از سه مدرسه ابتدایی در سه منطقه در سطح شهر تهران انجام گرفت. پرسشنامه دموگرافیکی مبنی بر تاریخچه رشدی کودک برای اطمینان ازسلامت رشدی کودک تهیه شد.

از بین 60 کودک تعداد 24 کودک بصورت تصادفی انتخاب شدند و در گروه مقایسه قرار گرفتند.ا ز والدین دو گروه خواسته شد پرسشنامه وضعیت حسی (Sensory   Profile: SP)و سیاهه  (Children Behavioral Check List: CBCL) کودکان رفتاری را تکمیل کنند.

ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه دموگرافیک و پرسشنامه وضعیت حسی و سیاهه رفتاری کودکان آخنباخ بود. پرسشنامه وضعیت حسی در سال 1999 توسط وین دان ساخته و منتشر شده است. این پرسشنامه که شامل 125 آیتم است به ارزیابی وضعیت حسی کودکان بین 3 تا 10ساله میپردازد (دان در سال 1999 (نتایج پرسشنامه در نه فاکتور طبقه بندی میشوند:

حس طلبی(Seeking Sensory) :

در واقع نیاز کودک را به انواع محرکات حسی نشان میدهد. بر اساس معیار نمره دهی پرسشنامه، کودکی که نمرهی پایینی در این فاکتور کسب کند، نیاز زیادی به محرکهای حسی مختلف دارد.

واکنش عاطفی (reactivity Emotional):

عکس العمل کودک را به مسائل عاطفی- اجتماعی نشان می- دهد. بر اساس معیار نمره دهی پرسشنامه، کودکی که نمره- یپایینی در این فاکتور کسب کند، نسبت به مسائل عاطفی مثل شکست، ترس، اضطراب واکنش شدید نشان میدهد.

 توان و تحمل عضلانی پایین (muscle Low endurance and tone) :

تحمل عضلانی کودک را نسبت به فعالیتهای مختلف نشان میدهد. بر اساس معیار نمرهدهی پرسشنامه، کودکی که نمرهی پایینی در این فاکتور کسب کند، تحمل کمی در فعالیتهای روزمره دارد و به آسانی خسته میشود

 حساسیت حس دهانی(Oral sensory sensitive) :

پردازش حس دهانی را در کودک نشان میدهد. بر اساس معیار نمرهدهی پرسشنامه، کودکی که نمرهی پایینی در این فاکتور کسب کند، نسبت به طمع و بو و دمای غذا حساسیت زیادی دارد.

بیتوجهی و حواسپرتی(Inattention and distractibility) :

نشان دهندهی تمرکز کودک در فعالیتهای روزمره است. بر اساس معیار نمرهدهی پرسشنامه، کودکی که نمره ی پایینی در این فاکتور کسب کند، بر اثر عوامل محیطی به سرعت تمرکز خود را از دست میدهد و قادر به ادامه ی فعالیت نیست.

 ضعف ثبت حسی(Poor sensory registration):

کودک محرک های حسی را به اندازه ی کافی ثبت نمیکند. بر اساس معیار نمرهدهی پرسشنامه، کودکی که نمرهیپایینی در این فاکتور کسب کند، محرک های حسی را به اندازهی کافی درک نمیکند.

حساسیت حسی (sensitivity Sensory ):

کودک محرک های حسی را با شدت زیادی ثبت میکند. بر اساس معیار نمره دهی پرسشنامه، کودکی که نمرهیپایینی در این فاکتور کسب کند،محرک های حسی مرتبط با سیستم وستیبولار و عمقی را با شدت بالایی ثبت میکند و واکنش شدیدی نسبت به آنها نشان میدهد.

بی تحرکی (Sedentary) :

نشان دهندهی ترجیح کودک در انتخاب نوع فعالیت می باشد. بر اساس معیار نمرهدهی پرسشنامه، کودکی که نمرهی پایینی در این فاکتور کسب کند، فعالیتهای نشسته و آرام را ترجیح میدهد.

حرکات ظریف/ درک ( Fine movement / perception) :

نشان دهندهی وضعیت حرکات ظریف کودک است. بر اساس معیار نمره دهی پرسشنامه، کودکی که نمرهی پایینی در این فاکتور کسب کند، دارای ضعف هماهنگی چشم و دست است.

زمان تکمیل این پرسشنامه توسط مراقب کودک 15 تا 20 دقیقه است و زمان امتیازدهی برای متخصص 30 دقیقه است. ضریب آلفایکرونباخ برای تمام قسمت بین 47/0 تا 91/0 بدست آمده است در ایران ضریب آلفایکرونباخ بری تمامی قسمتها بین 45/0 تا 97/0 بدست آمده است.

سیاهۀ رفتاری کودکان(CBCL):

ابزاری است که شایستگی و رفتار کودک را از طریق والدین و یا افرادی که کودک را خوب میشناسند، با استفاده از دامنۀ امتیازدهی صفر تا سه، میسنجد.

از این سیاهه میتوان برای ارزیابی تغییر رفتار کودک در طی زمان یا در طول دوره درمان استفاده کرد. این مقیاس از 113 ماده تشکیل شده و یک نمره کلی (مشکلات کلی) به دست میدهد. این مقیاس شامل دو بعد وسیع (مشکلات بیرونی و درونی) و هشت نشانگان محدود (اضطراب/افسردگی، گوشه- گیری، شکایات جسمانی، مشکلات اجتماعی، مشکلات تفکر، مشکلات توجه، رفتار بزهکارانه و رفتار پرخاشگرانه) است.

نمرات این مقیاس شامل نمرات خام و نمرات تبدیل شده به توزیع t است روایی محتوایی، سازهای و ملاکی کودکان تحت آزمایش مطلوب بود. روایی سازه این سیاهه از طریق محاسبۀ همبستگی بین این سیاهه و پرسشنامۀ والد کانرز بین 59/0 تا 86/0 به دست آمد .

در پژوهش احدی، آلفای کرونباخ برای دو ُبعد مشکلات بیرونی و مشکلات درونی به ترتیب 59/0 و 65/0 بود.

ضریب آلفای کرونباخ برای هشت زیر مقیاس در دامنه ای بین 0/48 تا 0/75 به دست آمد از آزمون کلوموگروف اسمیرونف برای بررسی میزان انطباق توزیع هر کدام از متغیرها با توزیع نرمال استفاده میشود. از آزمون تی برای مقایسه متغیرها (نمرات CBCL وSP در 2 گروه استفاده شد.

یافته ها:

ا نتایج آزمون t مستقل نشان میدهد که تفاوت بین میانگینهای دو گروه در متغیرهای حس طلبی، تهییج پذیری، تون و تحمل عضلانی پایین، بی توجهی و حواسپرتی، ضعف ثبت حسی، حرکات ظریف/درک معناردار شده است. مقدار t های محاسبه شده از مقدار t بحرانی (96/1 (و احتمال خطای (حدود اطمینان 5 درصد) کمتر بوده است. اما در متغیرهای حساسیت حس دهانی، حساسیت حسی، بی تحرکی تفاوت بین میانگین- های دو گروه معنادار نیست.

جدول T:

جدول آزمون t
جدول آزمون t

لازم به ذکر است که بعلت اینکه شیوه نمره دهی در پرسشنامه CBCL و SP معکوس هم هستند- بدین معنی که با افزایش نمرات در پرسشنامه CBCL اختلال رفتاری بیشتر میشود اما در پرسشنامه SP با کاهش نمرات اختلال در پردازش حسی بیشتر میشود، در آزمونهای آماری رابطه معکوس بدست آمده به معنی همبستگی منفی معنا دار است و در تفسیر بدین معنی است که با افزایش مشکلات حسی مشکلات رفتاری افزایش نشان میدهند.

همبستگی ضعف ثبت حسی با متغیرهای اضطراب و افسردگی ، مشکلات اجتماعیدر سطح01/0 منفی و معنادار شده است. بین ضعف ثبت حسی با متغیرهای گوشه گیری، مشکلات تفکر و رفتار پرخاشگرانه همبستگی منفی و معنادار در سطح 05/0 وجود دارد و نیز بین متغیر ضعف ثبت حسی و شکایات جسمی، مشکلات توجه ، رفتار قانون شکنیو سایر مشکلاتمعناداری وجود ندارد.

جدول 2 حس طلبی

جدول 2 حس طلبی
جدول 2 حس طلبی

 

جدول 3 CBC
جدول 3 CBC

بحث

نتایج مطالعه حاضر نشان داد که کودکان ADHD در هفت فاکتور از نه فاکتور پرسشنامه SP عملکردی متفاوت نشان میدهند. بین حس طلبی، تهییج پذیری، تون و تحمل عضلانی، ضعف ثبت حسی، حرکات ظریف درک و متغییر های سیاهه رفتاری همبستگی معنا داری وجود داشت. نتایج پژوهش حاضر با مطالعات منگیوت و همکارانش در سال 2001 ، پراش و همکاران در سال 1997،برونیر وهمکاران در سال 2008 و یاچمن و همکاران در سال 2004 همخوانی نشان میدهد.

این مطالعات تفاوت در پردازش حسی بین کودکان مبتلا به ADHD و عادی را بیان میکنند. در برخی مطالعات به تدافع حسی در کودکان اشاره میشود. این مطالعات معمولا به پردازش حسی در یک مدالیته حسی خاص مانند شنوایی یا لامسه پرداختهاند. اما نتایج مطالعه ما تفاوت معنیداری با فاکتور حساسیت حسی بین دو گروه نشان نداد.

زیرا در پرسشنامه حسی دان فاکتور حساسیت حسی شامل پرسشهایی در مورد تنها دو سیستم تعادلی و عمقی است.

شیوهای که سیستمهای حسی در آن پردازش میشوند روی توانایی کودک برای پاسخ تطابقی تاثیر میگذارد. یک کودک به صورت منفعلانه هر حسی که میرسد را جذب نمیکند. کودک بیشتر محرکهای حسی را انتخاب میکند که در آن زمان و برای رسیدن به مقصودش نیاز دارد. این فرآیند یکپارچگی حسی است و زمانی که موفقیت آمیز باشد، کودک میتواند عملی موفق و هدفمند را روی محیط سازمان دهی کند که به آن پاسخ تطابق یافته میگویند.

مدل دان

مدل دان در پردازش حسی که در سال 1997 ارائه شد، به ارتباط بین آستانههای نرولوژیک و استراتژی های خود تنظیمی برای رفتاری تطابقی میپردازد. آستانههای نرولوژیک دامنهای از آستانه بالا (زمانی که شدت بالای محرک برای ایجاد پاسخ لازم است) تا آستانه پایین (زمانی که شدت پایین محرک برای ایجاد پاسخ لازم است) قرار دارد.

پیوستگی دامنه خود تنظیمی (Self regulation) بین استراتژیهای منفعلانه (افرادی که عمل تلافی جویانهای در برابر محرک ناخوشایند انجام نمیدهد) و استراتژیهای فعال (افرادی که برای کنترل میزان و نوع درونداد حسی عمل میکنند) میباشد. بر اساس این رابطه مدل دان الگوهای پردازش حسی را در چهار نوع طبقه بندی کرده است:

 فردی که در قسمت ضعف ثبت حسی قرار گیرد(فردیکه دچار ضعف ثبت حسی است) آستانهی تحریک بالایی دارد و کم پاسخدهی نسبت به محرکات حسی دارد و لذا برای مشارکت و پاسخ دادن در فعالیتهای روزمره زندگی نیاز به محرکات حسی قوی تری دارد این فرد بصورت منفعلانه به محرکات پاسخ دهی دارد

فردیکه در قسمت حس طلبی قرار میگیرد، نیز آستانهی تحریک بالایی دارد و کم پاسخدهی دارد، اما استراتژیاش برای مقابله با این وضعیت، رفتار فعال جستجوی محرکات حسی شدید است.

افرادی حساسیت به محرک حسی نشان میدهند، به دلیل آستانهی تحریک پائین، آگاهی شدیدی نسبت به محرک حسی دارند و در مواجهه با محرک حسی دچار آشفتگی میشوند ولی به طور غیر فعال سعی در کنار آمدن با این حسها دارند.

این افراد نیز دارای استانه پایینی برای محرکات حسی هستند نه تنها آگاهی شدیدی نسبت به محرک حسی دارند بلکه به طور فعال تلاش میکند که از محرکات معمولی که برایشان آزاردهنده است اجتناب کنند.

نتایج نشان داد که ضعف ثبت حسی در کودکان ADHD در مطالعه حاضر با رفتارهای اضطراب و افسردگی، مشکلات اجتماعی،گوشهگیری،رفتار پرخاشگرانه، ارتباط دارد. ثبت سیستم حسی معمولا در یک دامنه نرمال نوسان میکند. کودکانی که مشکلات ثبت حسی دارند سطح برانگیختگی بسیار پرنوسان تر از حالت نرمال را تجربه میکنند و در دامنه نرمال تا بیش برانگیختگی و یا برانگیختگی پایین نوسانهای شدیدی دارند.

سطح هوشیاری میانه منجر به بیشترین پاسخ تطابقی میشود، در حالیکه هوشیاری بالا منجر به بهمریختگی رفتاری و حتی اضطراب و پاسخهای عاطفی منفی میشود، وضعیت ثبت بیش از اندازه منجر به افزایش سطح برانگیختگی میشود و ثبت ناکافی محرکهای حسی منجر به سطح برانگیختگی پایینتر خواهد شد.

افرادی که مشکلات ثبت حسی دارند هوشیاری یا سطوح پاسخدهی متغیری نسبت به حالت طبیعی دارند. این مشکلات در ثبت حسی منجر به ناکارآمدی عملکردهای قشری و زیر قشری خواهد شد. از رویی اضطراب، افسردگی و رفتارهای پرخاشگرانه که نشانگر بهم ریختگی رفتارهای هیجانیاند ناشی از عدم تعادل در سطح بر انگیختگی است .

فردی که دچار اضطراب و افسردگی است تمایلی به برقراری ارتباط اجتماعی نخواهد داشت و تمایل به دوری گزینی دارد.

اختلال ثبت حسی و بهم ریختگی سطح هوشیاری

 بعنوان شاخصهای از بهم ریختگی پردازش حسی، ناپایداری عاطفی را به دنبال خواهد داشت. بنابراین میتوان بیان کرد که این بهم ریختگی پردازش حسی خروجیهای سیستمهای پردازش حسی  که بعنوان درونداد برای سیستم هیجانی و عاطفی لیمبیک و مراکز توجه در لوبهای تمپورال و پریتال محسوب میشوند دچار اختلال شود بنابراین میتوان انتظار داشت که چنین اختلالات پردازش حسی نقایص عملکرد عاطفی و توجهی را همراه داشته باش.

کودکانی که مشکل ثبت حسی و رفتار حس طلبی در سیستمهای تعادلی و عمقی دارند، فعالانه در محیط حرکت میکنند. در شرایط زندگی روزمره این کودکان بی قرار، پرتحرک و هیجان طلب به نظر میرسند.

کودکان با نیاز به تحریکات حس عمقی

کودکانی که به تحریکات حس عمقی بیش از حد نیاز دارند، معمولاً به دنبال مقاومت فعال عضلات، تحریک لمس عمقی، یا فشار و کشش مفصلی هستند )برای مثال کوبیدن پاها به جای راه رفتن، افتادن عمدی یا برخورد با اشیا یا افراد دیگر، یاهل دادن اشیا بزرگ). همچنین ممکن است حرکات پرتابی شدید مثل پرتاب محکم اشیا انجام دهند.

برخی از این کودکان جز با تحریکات عمقی شدید، موقعیت اعضای بدنشان را درک نمیکنند. این رفتارها ممکن است بعنوان رفتارهایی پرخاشگرانه تفسیر شوند. حس طلبی در سیستم تعادلی شامل رفتارهایی مانند بالا رفتن از اشیاء، دویدن، بیقراری حرکتی است مجموع این رفتارها در یکجا نشستن کودک برای یادگیری در مدرسه، بازی با همسالان، انجام فعالیتهای خود مراقبتی کودک تداخل ایجاد میکنند و باعث افزایش میزان شکستهای کودک در محیط میشوند.

مهارتهای اجتماعی

مقایسه با همسالان بهنجار و شماتتهای محیط در نهایت باعث کاهش احساس کفایت، اعتماد به نفس کودک نیز میشود باندی و مورای در سال 2002 بیان کرده اند که مشکلات عملکردی مرتبط با اختلال پردازش حسی شامل کاهش مهارتهای اجتماعی و مشارکت در بازی، کاهش تواتر و طول مدت و پیچیدگی پاسخهای تطابقی موجب اعتماد به نفس پایین، حرکات درشت و ظریف خام میشود.

این کودکان تنها به دنبال جذب محرکات حسی هستند، بنابراین رفتارهایش از نگاه هنجار، ناپسند، قانون شکنانه، پرخاشگرانه تفسیر خواهد شد.

نتایج مطالعه حاضر نشان داد که فاکتور تهییج پذیری در پرسشنامه SP با اضطراب و افسردگی رفتار قانون شکنی و توجه ارتباط دارد. همانطور که بیان کردیم مشکلات ثبت حسی منجر آشفتگی سطح بر انگیختگی خواهد شد و میزان و شدت واکنشهای عاطفی را متاثر خواهد کرد. سطح توجه توسط سیستم مشبک تنظیم میشود و این سیستم بواسطه تمام سیستمهای حسی متاثر میشود.

بر اساس الگوی دان کودکی ضعف در میزان ثبت حسی داشته باشد نیاز به محرکات شدیدتری برای مشارکت و پاسخ دادن، دارد. کودکانی که در وضعیت برانگیختگی پایین قرار میگیرند و ثبت حسی ناکافی دارند، تغییرات در محیط را ثبت نمیکنند فلذا پاسخ تطابقی بروز نخواهند داد  .

تغییرات محیطی

این تغییرات محیطی میتواند شامل تغییر در اصوات، نورها، سطوح باشد. این کودکان به نظر میرسد که نسبت به محرکات محیطی بیتوجه هستند. توانایی پیگیری دستورات کلامی، تغییر نگارهها در سطح تخته، تغییر جهت حرکت را ندارند. همچنین نتایج نشان داد که کودکان ADHD نسبت به کودکان بهنجار دارای تون عضلانی پایینتری هستند. بر اساس نظریه کفایت حرکتی هارتر، کودکان زمانی که در اجرای مهارتهای حرکتی در محیط به موفقیت دست یابند، احساسی درونی از شایستگی و کارآمدی در خود دارند که آنها را به سمت تجربه های جدیدتر سوق خواهد داد.

از ملزومات حرکت موثر و هماهنگ وجود تون عضلانی مناسب، توانایی برنامه ریزی حرکتی و اجرای حرکتی و استفاده از بازخوردهای حسی ناشی از حرکت در محیط برای اصلاح برنامه حرکتی است.

کودکان ADHD تون عضلانی پایینی دارند

 در نتیجه ضعف ثبت حسی در سیستمهای عمقی و تعادلی ایجاد میشود و منجر به ضعف در پراکسی و مهارتهای حرکتی میشود. به همراه مشکلات تمییز لمسی منجر به استفاده ناکارآمد از ابزارها خواهد شد که این به نوبه خود مشکلاتی در زمینه نوشتن، استفاده از وسایل بازی و مهارتهای خود یاری ایجاد خواهد کرد . آنچه باید بدان توجه کرد این مهم است که اختلال نقص توجه و بیش فعالی پدیدهای چند وجهی است.

مظاهر رفتاری این اختلال را بایستی از دیدگاههای گوناگون تبیین نمود. این رفتارها را میتوان برآیندی از نقص عملکردهای اجرایی، وضعیت حسی، زمینه اجتماعی و فرهنگی، شیوههای فرزند پروری والدین دانست. کاردرمانگران در مواجهه و تدوین پروتکلهای درمانی بایستی تمام این وجوه را مدنظر داشته باشند.

منبع:

فائزه دهقان: کارشناس ارشد کاردرمانی
دانشجوی دکتری تخصصی علوم اعصاب
دانشکده فناوری های نوین پزشکی
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی ایران
نوید میرزاخانی: کارشناس ارشد کاردرمانی
عضو هیئت علمی گروه کاردرمانی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی شهید بهشتی
دکتر مهدی علیزاده زارعی: دکتری علوم اعصاب شناختی
عضو هیئت علمی گروه کاردرمانی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی ایران
کتر کتایون رازجویان: فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان
عضو هیئت علمی گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی شهید بهشتی
بیمارستان امام حسین(ع)

۴ پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *